توصیه کردن (اَ نَ / نِ شُ دَ) اندرز و نصیحت کردن. (ناظم الاطباء). سفارش کردن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) ادامه... اندرز و نصیحت کردن. (ناظم الاطباء). سفارش کردن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) لغت نامه دهخدا
توصیه کردن پند دادن، سفارشاندن سفارش کسی را کردن، سفارشیدن (وصیت کردن) سفارش کسی را بدیگری کردن، اندرز دادن وصیت کردن ادامه... پند دادن، سفارشاندن سفارش کسی را کردن، سفارشیدن (وصیت کردن) سفارش کسی را بدیگری کردن، اندرز دادن وصیت کردن فرهنگ لغت هوشیار
توصیه کردن سفارش کردن، نصیحت کردن، پند دادن، اندرز دادن ادامه... سفارش کردن، نصیحت کردن، پند دادن، اندرز دادن فرهنگ واژه مترادف متضاد
توصیه کردنتَوصِیَه کَردَن menasihati ادامه... menasihati تصویر توصیه کردن دیکشنری فارسی به اندونزیایی
توصیه کردنتَوصِیَه کَردَن попереджати ادامه... попереджати تصویر توصیه کردن دیکشنری فارسی به اوکراینی
توصیه کردنتَوصِیَه کَردَن предостерегать ادامه... предостерегать تصویر توصیه کردن دیکشنری فارسی به روسی